مامانمو میخواستم
جمعه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۰۱ ب.ظ
حالم خوب نبود دردماهیانه داشتم یه پتوی نازک دورخودم پیچیده بودم وازچشمهام اشک جاری بود درد زیادی برمن غلبه کرده بود
گفت چی میخوای برات بیارم؟
ته دلم فریاد کشیدم مامانمو بیار ازاون شهرغریب کاش اجی مجی کنی بیاریش برای من دلم تنگ شده قد یه دنیا دلم برای بوی تنش برای آغوشش تنگ شده تلفنی حرف زدن و تصویری ارتباط برقرار کردن فقط دلتنگیمو بیشتر میکنه من آدم لمس کردنم من دستاشو میخوام
اما
نگفتم
دلم نمیخواد بفهمه دلتنگم دلم از تنگی داره خفه میشه
نمیخوام نگران بشه غصه بخوره
مامان
مامان گلم دلتنگ آغوشتم کمت دارم
۹۶/۱۱/۲۰