دست نوشته های من

روزت مبارک

يكشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۶، ۰۴:۲۰ ب.ظ

نمیدونم به خاطرداری یا نه

هفت یاشایدم هشت ساله بودم پولهامو جمع کرده بودمو با دخترخالم که از من بزرگتر بود بعد ازمدرسه رفته بودم برات هدیه روز مادر خریده بودم شونه و سنجاق و گل سر اون هم به رنگ صورتی

تو اول با به دنیااومدن من مادرشدی

من اولین نفری بودم که روزت رو برات گرامی داشتم مناسبت ها همیشه برای من مهم بود که هدیه برات بگیرم و خوشحالت کنم حتی بابا و خواهربرادرمم تشویق میکردم بیشتر اوقات خودم تصمیم میگرفتم که هدیه هرکس چی باشه تا تو خوشحالترین باشی


توهم چقدر مثل من بودی یا من مثل تویادمه کتاب حسنی نگو بلا بگو تنبل تنبلا بگو رو تو کتاب فروشی دیده بودم وبهت گفته بودم مامان کتاب حسنی رو دوست دارم

یه روز از مدرسه که برگشته بودم برام خریده بودی

کتابو اونقدر خونده بودم که خط به خط و کلمه به کلمه شو حفظ کرده بودم

مامان من خیلی دوستت دارم

روزت مبارک

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۰۶
یاس بنفش

نظرات  (۱)

۲۳ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۲۹ باد پاییزی
خدا حفظشون کنه حتما دلتنگ همون کادوهای کوچولو هستن
منم برای مادرم شونه میخریدم از اینا که میزنی به موها
یه شونه سفید با لکه های صورتی رنگ
پاسخ:
مرسی عزیزم خداپدرومادرشماروهم حفظ کنه
اون موقع ها خیلی از این مدل شونه ها استفاده میکردن و مد بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی